سیگار
توی کارتهای آموزشی سلمان یه راننده بود که سیگار میکشید "خوب من هم به سلمان گفته بودم که سیگارکشیدن کار بدیه.یه روز توی آشپزخونه مشغول تمیزکاری بودم وچون آشپزخونه شلوغ بود به سلمان اجازه ندادم که بیاد داخل.دیدم که سلمان زد زیر گریه وگفت حالا که اجازه نمیدی منم میرم سیگار میکشم
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی